حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«نیکی کننده به والدین باش، جایت در بهشت است و اگر عاق شوی، جایت در آتش خواهد بود.»
توبه آن:
1-پشیمانی از بی احترامی
2- ترک بی احترامی
3-رضایت پدر و مادر
4-جبران:
-جلوتر از آنها حرکت نکنی، قبل از آنها ننشینی و قرض آنها را ادا کنی.
-دعا در حق پدر و مادر و طلب استغفار برای آنها
-تشکر از پدر و مادر در همه حال
-اطاعت پدر و مادر در هر چه به او امر نمایند یا نهی کنند، به شرطی که معصیت خدا را در بر نداشته باشد.
-خیرخواهی برای پدر و مادر در نهان و عیان
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«احسان این است که با آنها صحبت کنی و آنها را وادار نکنی چیزی از تو بخواهند، اگرچه بی نیاز هم باشند»(یعنی آنچه را داری، در اختیار آنها بگذاری.)
منبع:کتاب راه بازگشت(فرزندم چگونه توبه کند؟)
نوبهار جوانی زیباترین فصل عمر انسانها است که گلهای رشد و بالندگی انسان در آن فصل میشکفد. بزرگمردانی که قلههای کمال را درهم نوردیدند، بیشترین استفاده را از روزگار جوانی خود کردهاند و گامهای بلند زندگی خویش را در آن دوران برداشتهاند. عالم ربانی حضرت امام خمینی از جمله افرادی بود که هم خود بیشترین بهره را از جوانی خویش برد و هم دیگران را از استفاده بهتر از جوانی توصیه میفرمود؛ یکی از یاران امام خمینی میگوید: ماه شعبان خدمت امام رسیدم مفاتیح دستشان بود و میخواستند دعاهای مخصوص ماه شعبان را بخوانند تا رفتم دستشان را ببوسم که مرخص شوم، فرمودند: "هر کاری که میخواهی بکنی در جوانی بکن، در پیری باید بخوابی و ناله کنی. "
به تعبیر مولیالموحدین امیرالمؤمنین علیهالسلام دو چیز است که جز کسی که آن را از دست داده، قدرش را نمیداند: جوانی و تندرستی.
آن پیر فرزانه اهمیت تکامل در جوانی را به فرزند خود حاج احمد آقا چنین متذکر میشوند: پسرم تا نعمت جوانی را از دست ندادهای فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست میدهی یا یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست، ـ مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد ـ استدراج است.
در جوانی شیطان باطن که بزرگترین دشمنان اوست، او را از فکر اصلاح خود باز میدارد و امید میدهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان میگذرد درجه درجه او را به وعدههای پوچ از این فکر باز میدارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آن گاه که جوانی رو به تمام است او را به امید اصلاح در پیری سرخوش میکند... .
به تعبیر حافظ:
دلا چو پیر شدی حسن و نازکی مفروش که این معامله در عالم اسباب رود
علت اهمیت جوانی در تکامل انسان
هر تغییر روحی نیازمند اراده قوی و عزم راسخ است و فتح قلههای بلند کمال فقط در سایه چنین عزم و ارادهای امکانپذیر است و چنین اراده محکم و استواری فقط در ایام جوانی به دست میآید. از سوی دیگر در دوران جوانی هنوز اخلاق فاسد و عادتهای زشت در وجود انسان ریشه ندوانده و به کمک عزم و اراده جوانی قابل زوال است بر خلاف پیری که اراده جوانی رو به ضعف میرود و ریشههای اخلاق فاسد و عادتهای زشت در وجود او راسخ میشود. امام خمینی در این رابطه چنین فرمودهاند: "بر جوانها حتم و لازم است که تا فرصت جوانی و صفای باطنی و فطرت الهی باقی و دست نخورده است، درصدد تصفیه و تزکیه برآیند و ریشههای اخلاق فاسد و اوصاف ظلمانیه را از قلوب خود برکنند که با بودن یکی از اخلاق زشت و ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظیم است.
و نیز در ایام جوانی اراده و تصمیم انسان، جوان است و محکم از این جهت نیز اصلاح برای انسان آسانتر است، ولی در پیری اراده سست و تصمیم، پیر است، چیره شدن بر قوا مشکلتر است.
تأسف بر ایام جوانی
یکی از سختترین امور آن است که انسان، ایام جوانی خود را به بطالت گذراند و از یاد حضرت دوست غافل باشد و از کاروان انسانیت به دور مانده در پیری به یاد ایام از دست رفته ناله سر دهد که:
;افسوس که عمری پی اغیار دویدیم ;از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
;سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم ;جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم
حضرت امام خمینی در یکی از نامههای خود با تذکر این نکته میفرمایند:
"بدان که یک روز... همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست، خدای نخواسته بار سنگین تأسف را به دوش میکشی، پس از این پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است، به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جستوجوی او جل و علا باش. جوانیها و عیش و نوشهای آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمیدارد تا - پناه به خدای تعالی - آخر ضربه را بزند، ولی یأس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کاری مبتلای به آن شود. " حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نیز در مناجات خود باحق تعالی چنین زمزمه میفرمایند:
الهی و قد اَفْنَیتُ عمری فی شِرّةِ السّهوِ عنک و اَبْلَیتُ شَبابی فی سَکْرَةِ التَّباعد مِنک فلم اَسْتَیقِظْ ایام اغتراری بکَ وَ رُکوُنی الی سبیل سَخَطِکَ؛ بارالها! عمر را در حرص و آز شدید و غفلت از تو تباه ساختم و جوانیام را در مستی بعد و دوری از تو فرسودم و در روزگار دلیری و گستاخی به تو و قرار گرفتن در راه خشم تو، بیدار نشدم.
به گفته خواجه حافظ شیرازی:
;عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی ;ای پسر! جام مِیم ده، که به پیری برسی
;کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش ;وه که بس بیخبر از غلغل بانگ جرسی
;بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن ;حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
منبع: وبلاگ شهر بهشت
.: Weblog Themes By Pichak :.