تاریخ : جمعه 94/3/22 | 5:16 عصر | نویسنده : مصطفی قدرتی
یکی از موضوعاتی که معمولا در انتخاب همسر، باید توجه داشت، تناسب سنی میان دختر و پسر است؛ تناسب سنی میان دختر و پسر هم بدین معنی است که دخترخانم به خاطر دلایلی(از جمله زود شکسته شدن و اینکه دخترخانمها از نظر جنسی زودتر سرد میشوند) بهتر است نسبت به آقاپسر چند سالی کوچکتر باشد که در این باره کارشناسان معتقدند بیش از 7سال نباید کوچکتر باشد.
امّا کوچکتر بودن آقاپسر نسبت به دخترخانم برای ازدواج چندان مناسب نیست؛ زیرا همانطور که گفته شد معمولا خانمها در طول زندگی زناشویی به دلایل مختلف(از جمله بارداری و...) زودتر شکسته میشوند و از نظر جنسی زودتر سرد میشوند. علاوه براین، جدای از تناسب اخلاقی، رفتاری، خواستها، سلایق و تمایلات فی مابین، لازم است که دخترخانم طرف مقابلش را به عنوان همسر بپذیرد و نباید جنبه برتری از این بابت نسبت به طرف مقابل احساس کند.
لذا در صورتی که دخترخانم نتواند نسبت به آقاپسر، به عنوان همسر اطاعت پذیر باشد، به احتمال بسیار زیاد، این دو در زندگی مشترک دچار مشکل خواهند شد.
امّا اگر در چنین موردی که دخترخانم از آقاپسر یکی دو سال بزرگتر باشد ولی هردو با علم به این قضیه و به دور از احساسات و عواطف وبلکه از روز تعقل و منطق همدیگر را برای زندگی مشترک انتخاب کرده باشند و ضمن اینکه هردو همدیگر را به عنوان همسر بپذیرند و از دیگر تناسبهای لازمه از جمله: اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فکری، فرهنگی و خانوادگی برخوردار باشند، در آن صورت ازدواج آن دو به احتمال زیاد مشکل ساز نخواهد بود و در چنین شرایطی نوبت به رضایت خانوادهها میرسد و طرفین میبایست تلاش کنند تا بتوانند در یک بستر مناسب رضایت خانوادههای خود را برای این ازدواج خاص جلب کنند.
معمولا در چنین مواردی، خانواده آقاپسر کمتر با این نوع ازدواج موافقت میکنند. امّا واقعا آقاپسر باید چگونه رضایت خانواده خود را در درجه اول برای خواستگاری و بعد ازدواج با دختر موردنظرش جلب کند؟
به همین منظور لازم به راهکارهای ذیل توجه شود:
1. لازم است آقاپسر، به صورتی منطقی و به دور از هیجانات با خانواده خود در مورد انتخابش صحبت کند و به آنها بگوید که انتخابش صرفا از روی جوّزدگی و یا از روی احساسات نیست.
لذا استفاده از قاعده احترام و از کوره در نرفتن در هر شرایطی، به همراه محبت و ملاطفت بیشتر در صحبت و رفتار در قبال والدین امری لازم و ضروری است.(البته باید توجه داشت که فعلا آقاپسر تمرکز خود را روی این مسأله باید بگذارد که نظر خانواده خود را فعلا برای خواستگاری جلب کند نه اصل ازدواج؛ زیرا چه بسا خانواده آقاپسر با دیدن دخترخانم و خانوادهاش، نظرشان تغییر کند.)
2. اثر گذاری بر یکی از والدین و فرستادنش به سراغ دیگری؛ این در جایی است که یکی از والدین مخالف باشد و دیگری ممتنع یا موافق؛ مثلا آقاپسر میتواند با پدرش صحبت کند و از او بخواهد که مادرش را هم قانع کند و یا برعکس.
3. کمک گرفتن از واسطههای خیرخواه و صاحب نفوذ (بر والدین) مانند خواهر، برادر، عمو، دائی و هر کس که میتواند بر والدین تاثیر بگذارد.
4. در مواردی میتوان از حسّاسیّتهای والدین نیز استفاده کرد؛ مثلا اگر والدین، به غذا خوردن فرزندشان یا لاغر شدنش حسّاسند، آقاپسر میتواند کاری کند که والدینش بگویند ازغصه خوردن لاغر شده است.
شایان ذکر است که آقاپسر هرگز نباید در برابر مخالفت خانواده خود، به دو گروه مخالف و موافق تقسیم شوند و در برابر هم جبههاى تشکیل ندهند و هرکدام بر طبل رأى خود مکوبند؛ بلکه آقاپسر درصدد جلب رضایت آنان برآید. او باید با تکیه بر دو عنصر محبت و اندیشه، خانواده خود را نیز به جبهه موافقان با این ازدواج خاص دعوت کند.
منبع:harfema.ir
.: Weblog Themes By Pichak :.