سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : پنج شنبه 95/1/19 | 3:23 عصر | نویسنده : مصطفی قدرتی

نوبهار جوانی زیباترین فصل عمر انسان‏ها است که گل‏های رشد و بالندگی انسان در آن فصل می‏شکفد. بزرگ‏مردانی که قله‏های کمال را درهم نوردیدند، بیشترین استفاده را از روزگار جوانی خود کرده‏اند و گام‏های بلند زندگی خویش را در آن دوران برداشته‏اند. عالم ربانی حضرت امام خمینی از جمله افرادی بود که هم خود بیشترین بهره را از جوانی خویش برد و هم دیگران را از استفاده بهتر از جوانی توصیه می‏فرمود؛ یکی از یاران امام خمینی می‏گوید: ماه شعبان خدمت امام رسیدم مفاتیح دستشان بود و می‏خواستند دعاهای مخصوص ماه شعبان را بخوانند تا رفتم دستشان را ببوسم که مرخص شوم، فرمودند: "هر کاری که می‏خواهی بکنی در جوانی بکن، در پیری باید بخوابی و ناله کنی. "

جوانی‏ها و عیش و نوش‏های آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمی‏دارد تا - پناه به خدای تعالی - آخر ضربه را بزند، ولی یأس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کاری مبتلای به آن شود.

به تعبیر مولی‏الموحدین امیرالمؤمنین علیه‏السلام دو چیز است که جز کسی که آن را از دست داده، قدرش را نمی‏داند: جوانی و تندرستی.

 

آن پیر فرزانه اهمیت تکامل در جوانی را به فرزند خود حاج احمد آقا چنین متذکر می‏شوند: پسرم تا نعمت جوانی را از دست نداده‏ای فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست می‏دهی یا یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگ‏ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست، ـ مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد ـ استدراج است.

در جوانی شیطان باطن که بزرگ‏ترین دشمنان اوست، او را از فکر اصلاح خود باز می‏دارد و امید می‏دهد که وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می‏گذرد درجه درجه او را به وعده‏های پوچ از این فکر باز می‏دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آن گاه که جوانی رو به تمام است او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می‏کند... .

به تعبیر حافظ:

دلا چو پیر شدی حسن و نازکی مفروش  که این معامله در عالم اسباب رود

علت اهمیت جوانی در تکامل انسان

هر تغییر روحی نیازمند اراده قوی و عزم راسخ است و فتح قله‏های بلند کمال فقط در سایه چنین عزم و اراده‏ای امکان‏پذیر است و چنین اراده محکم و استواری فقط در ایام جوانی به دست می‏آید. از سوی دیگر در دوران جوانی هنوز اخلاق فاسد و عادت‏های زشت در وجود انسان ریشه ندوانده و به کمک عزم و اراده جوانی قابل زوال است بر خلاف پیری که اراده جوانی رو به ضعف می‏رود و ریشه‏های اخلاق فاسد و عادت‏های زشت در وجود او راسخ می‏شود. امام خمینی در این رابطه چنین فرموده‏اند: "بر جوان‏ها حتم و لازم است که تا فرصت جوانی و صفای باطنی و فطرت الهی باقی و دست نخورده است، درصدد تصفیه و تزکیه برآیند و ریشه‏های اخلاق فاسد و اوصاف ظلمانیه را از قلوب خود برکنند که با بودن یکی از اخلاق زشت و ناهنجار، سعادت انسان در خطر عظیم است.

و نیز در ایام جوانی اراده و تصمیم انسان، جوان است و محکم از این جهت نیز اصلاح برای انسان آسان‏تر است، ولی در پیری اراده سست و تصمیم، پیر است، چیره شدن بر قوا مشکل‏تر است.

تأسف بر ایام جوانی

یکی از سخت‏ترین امور آن است که انسان، ایام جوانی خود را به بطالت گذراند و از یاد حضرت دوست غافل باشد و از کاروان انسانیت به دور مانده در پیری به یاد ایام از دست رفته ناله سر دهد که:

;افسوس که عمری پی اغیار دویدیم ;از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم

;سرمایه ز کف رفت و تجارت ننمودیم ;جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

حضرت امام خمینی در یکی از نامه‏های خود با تذکر این نکته می‏فرمایند:

"بدان که یک روز... همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست، خدای نخواسته بار سنگین تأسف را به دوش می‏کشی، پس از این پیر بینوا بشنو که این بار را به دوش دارد و زیر آن خم شده است، به این اصطلاحات که دام بزرگ ابلیس است بسنده مکن و در جست‏وجوی او جل و علا باش. جوانی‏ها و عیش و نوش‏های آن بسیار زودگذر است که من خود همه مراحلش را طی کردم و اکنون با عذاب جهنمی آن دست به گریبانم و شیطان درونی دست از جانم بر نمی‏دارد تا - پناه به خدای تعالی - آخر ضربه را بزند، ولی یأس از رحمت واسعه خداوند خود از کبائر عظیم است و خدا نکند که معصیت کاری مبتلای به آن شود. " حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام نیز در مناجات خود باحق تعالی چنین زمزمه می‏فرمایند:

الهی و قد اَفْنَیتُ عمری فی شِرّةِ السّهوِ عنک و اَبْلَیتُ شَبابی فی سَکْرَةِ التَّباعد مِنک فلم اَسْتَیقِظْ ایام اغتراری بکَ وَ رُکوُنی الی سبیل سَخَطِکَ؛ بارالها! عمر را در حرص و آز شدید و غفلت از تو تباه ساختم و جوانی‏ام را در مستی بعد و دوری از تو فرسودم و در روزگار دلیری و گستاخی به تو و قرار گرفتن در راه خشم تو، بیدار نشدم.

به گفته خواجه حافظ شیرازی:

;عمر بگذشت به بی‏حاصلی و بوالهوسی ;ای پسر! جام مِیم ده، که به پیری برسی

;کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش ;وه که بس بی‏خبر از غلغل بانگ جرسی

;بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن ;حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی

منبع: وبلاگ شهر بهشت

 






  • paper | فروش رپورتاژ خبری | buy Reports
  • پرشین بلاگ | فروش Reproduction